سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]

صبور: بچه قمی اینجا هس ؟

Powerd by: Parsiblog ® team.
فصل زیبای خزان و انتظار.........................................(جمعه 87 مهر 12 ساعت 1:15 عصر )
fasle khazan
» احمد امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

عیدتون مبارک....................(چهارشنبه 87 مهر 10 ساعت 12:37 صبح )
عیدتون مبارک
» احمد امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

پاییزم امد......................................................(سه شنبه 87 مهر 9 ساعت 4:5 صبح )
be chie khodam be nazam
» احمد امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

قسم به ذاتت من کم اوردم..............................(سه شنبه 87 مهر 9 ساعت 4:0 صبح )
ghasam be zatet man kam ovordam
» احمد امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

تنها مونسم(جمعه 87 مهر 5 ساعت 6:1 عصر )

باز ای الهه ناز ، با دل من بساز ، کاین غم جانگداز ، برود ز برم
گر دل من نیاسود ، از گناه تو بود ، بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور و شعف به سویت بپرم
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست
تو الهه نازی در بزمم بنشین ، من تو را وفادارم بیا که جز این نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر ، به خدا اگر از من نگیری خبر ، نیابی اثرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر ، به خدا اگر از من نگیری خبر ، نیابی اثرم


» احمد امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عشق بی منت مادر
[عناوین آرشیوشده]